Study English

هدف این وبلاگ آموزش و بیان مطالب جالبی به زبان انگلیسی می باشد.

Study English

هدف این وبلاگ آموزش و بیان مطالب جالبی به زبان انگلیسی می باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۲۰:۱۶
armin gharibi
Why God Made Mothers

By the time the Lord made mothers, he was into his sixth day of working overtime.
An Angel appeared and said "Why are you spending so much time on this one"?

وقتی خدا مادران را می آفرید در روز ششم تا دیروقت کار می کرد.
فرشته‌ای اومد و پرسید: چرا اینقدر روی این یکی وقت می گذاری؟
و خدا پاسخ داد :
می دونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش کنم ؟


She has to be completely washable, but not plastic, have 200 movable parts, all replaceable, run on black coffee and leftovers, have a lap that can hold three children at one time , have a kiss that can cure anything from a scraped knee to a broken heart, and do these things only with two hands."
باید قابل شستشو باشه ولی پلاستیکی نباشه. بیش از 200 قسمت قابل حرکت داشته باشه که قابل تعویض باشند. و باید بتونه از همه جور غذا استفاده کنه. .باید بتونه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگیره . با یه بوسه که از زانوی زخمی تا قلب شکسته رو شفا بده. و همه اینها رو باید فقط با دو تا دست انجام بده.
the angel was impressed" just two hands..impossible""
"And that's just on the standard model?" the Angel asked.
"This is too much work for one day. Wait until tomorrow to finish."
فرشته تحت تأثیر قرار گرفته بود .
فقط دو تا دست غیر ممکنه . مطمئنی این یک مدل درست و استاندارده ؟
این همه کار برای امروز زیاده بقیه‌اش رو بگذار برای فردا و تکمیلش کن



"But I can't!" The Lord protested, "I am so close to finishing this creation that is so close to my own heart. She already heals herself when she's sick AND she can work 18 hours a day
نمی تونم دیگه آخرای کارمه. چیزی نمونده که موجودی را که محبوب قلبم هست رو کامل کنم.
وقتی بیمار می شه خودش، خودش رو معالجه می کنه و می تونه 18 ساعت در روز کارکنه .


The Angel moved closer and touched the woman, "But you have made her so soft, Lord."
"She is soft," the Lord agreed, "but I have also made her tough. You have no idea what she can endure or accomplish."
فرشته نزدیکتر اومد و زن رو لمس کرد:
این که خیلی لطیفه!!
بله لطیفه. ولی خیلی قوی درستش کردم . نمی تونی تصور کنی چه چیزهایی رو می تونه تحمل کنه و بر چه مشکلاتی پیروز بشه.

"Will she be able to think?", asked the Angel.
The Lord replied, "Not only will she be able to think, she will be able to reason, and negotiate."
The Angel then noticed something and reached out and touched the woman's cheek. "Oops, it looks like you have a leak with this model. I told you that you were trying to put too much into this one."
فرشته پرسید : می تونه فکر کنه ؟
خدا پاسخ داد : نه تنها فکر می کنه می تونه استدلال و بحث و گفتگو کنه .

فرشته گونه زن رو لمس کرد: ”خدا فکر کنم بار مسئولیت زیادی بهش دادی ! سوراخ شده و داره چکه می کنه !”



"That's not a leak." The Lord objected. "That's a tear!"
"What's the tear for?" the Angel asked.
The Lord said, "The tear is her way of expressing her joy, her sorrow, her disappointment, her pain, her loneliness, her grief, and her pride."
The Angel was impressed. "You are a genius, Lord. You thought of everything; for mothers are truly amazing!"
خدا اشتباه فرشته رو تصحیح کرد : چکه نمی کنه - این اشکه .
فرشته پرسید :به چه دردی می خوره ؟
اشکها روش او هستند تا غمهاش، تردیدهاش، عشقش ، تنهائیش، رنجش و غرورش را بیان کنه .
فرشته هیجان زده گفت :خداوندا تو نابغه ای فکر تمام چیز های خارق العاده رو برای ساختن مادرها کرده ای ..
but there is only one thing wrong with her
she forgets what she is worth...
فقط یک چیزش خوب نیست.
خودش فراموش می کنه که چقدر با ارزشه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۴
armin gharibi

این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفی است٬‌ سوم سه حرفی، چهارم چهار حرفی تا بیستمین کلمه بیست حرفی!



I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness




ترجمه ی جمله :
نمیدانم این دکترهای خانوادگی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب می کنند. با این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۳ ، ۱۷:۰۷
armin gharibi

سلام دوستان

در این بخش جدید با همکاری یکی از صفحات اینستاگرام ( slang_ir ) , شما را با زبان عامیانه مردم امریکا ( slang ) آشنا خواهیم کرد. زبانی که در گفتار های روزانه و گاهی بین یک گروهی خاص همانند نوجوانان رایج است. اگر به اینستاگرام دسترسی دارید ، پیشنهاد میکنم حتما این صفحه را فالو کنید. با تشکر از ادمین Slang_ir 


بخش دوم : Na

به معنی "نه" از شدت کم تری نسبت به "نخیر" فارسی برخوردار است.


به صورت های دیگری هم نوشته می شود.: Naw - Nah- Uh-Uh 

هشدار : هیچوقت د.بار پشت سر هم کلمه na رو به کار نبرید یعنی Na-Na چ.ن به معنی بخشی از اندام خانم ها میشود. 


A: Want to go to a rave tonight ? 

می خوای بری جنجال به پا کنی؟

B: Nah.I'm going to kick-it at my neighbor's place .

 نه بابا. میرم دوره همی پیش همسایمون.


بخش سوم : Buy it

این اصطلاح به معنی " در حال مرگ به خاطر صدمه زیاد " 

A: Holy shit, that was a bad wipe out.

خدای منو بد جوری زخمی شده (غالبا به خاطر سقوط).

B: Yep, he really bought t . 

آره . واقعا داره می میره .

  

To be continued ...

بخش اول : کلماتی که معنی خداحافظی را دارند

1. Be easy

2. Catch later

3. Five thousand بعدامیبینمت هم معنی میده

4. Hang loose                                                               اگر این کلمه به عنوان                                 

فعل به رود به معنی ریلکس و ارام میباشد

5. Deuces

6. Have a good one 

7. ta-ta  بیشتر در انگلیس کاربرد دارد





۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۵۸
armin gharibi


Keyboard

چه کسی برنده شد؟

Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟

Morphine
باید بیشتر فین کنی

MissCall
دختر نا بالغ را گویند

Freezer
حرف مفت

Acer
ای آقا!

Welcome
دهن لق

Manual
من و بقیه

Accessible
عکس سیبیل

Refer
فر کردن مجدد مو

Insecure
این سه نابینا

Legendary
ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری

Subsystem
صاحب دستگاه

Comfortable
بفرمایید سر میز

Cambridge
شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است

Hairkul
آنکه روی شانه‌‌هایش مو دارد

UNESCO
یونس کجاست؟

Damn You All
دم همتون گرم

Latino
لات بازی ممنوع

Savage Blog
ساوجبلاغ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۵
armin gharibi

Elephants are the only animals that cannot jump

فیلها تنها موجوداتی هستند که نمیتوانند بپرند


The body’s strongest muscle is our tongue

قویترین ماهیچه بدن، ماهیچه زبان است


All polar bears are left handed

 خرسهای قطبی چپ دست هستند


Crocodiles cannot stick out their tongue

سوسمارها نمیتوانند زبانشان را بیرون بیاورند


Butterflies taste with their feet

 مراکز چشایی پروانه روی پاهایش قرار دارد


A duck’s quack has no echo, and nobody knows why

 صدای اردک اکو ندارد وهیچکس هم دلیل آنرا نمیداند


It is impossible to sneeze with your eye’s open

امکان ندارد بتوانید با چشم باز عطسه کنید


Starfish have no brains

ستاره های دریایی مغز ندارند


Thomas Edison was afraid of the dark.

ادیسون از تاریکی می ترسیده است


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۰
armin gharibi

بخش دوم

در این بخش ریشه روز های هفته گفته میشه ، نکته جالب اینجاست که روز های هفته در ایران باستان دقیقا به همین نام ها بوده . هر روز به یک سیاره تعلق داره و دارای رنگ مخصوص به خود است.در یونانی نام ها از خدایان اساطیر گرفته شده.

در ابتدا توضیح Anglo Saxon.


A member of one of the Germanic peoples, the Angles, the Saxons, and the Jutes, who settled in Britain in the fifth and sixth centuries.


Day               Anglo Saxon            Romans              Persia           Color     

Sunday           Sunnandage                 Sun                        مهرشید           yellow


Monday          monoandage                moon                     مهشید             green


Tuesday         Tiu's day                        Mars                      بهرام شید         red

Tiu : The god of war        خدای جنگ در اسطوره


Wednesday      Woden's day              Mercury                  تیر شید         turquoise

Woden : The chief god          از خدایان اصلی انگلو ساکسون ها


Thursday          Thor's day                  Jupiter                 هرمز شید        light brown

Thor : the god of thunder             خدای تندر


Friday                Frigga                        Venus                ناهیدشید یا آدینه      White

Frigga : goddess of love / marriage            الهه عشق و ازدواج


Saturday          Saturn                         Saturn                  کیوان شید            Black

Saturn : the god of farm / agriculture          خدای مزرعه و کشاورزی                          





بخش اول

دز این بخش سعی میکنیم علت نام گذاری ماه های میلادی و روزهای هفته رو برای شما دوستان قرار بدیم. بهتر دیدیم با شعری شروع کنیم که تعداد روزهای هر ماه و به ما یاداوری کند . منتظر پست های بعدی بمانید و ما را همراهی کنید. منتظر نظرات شما عزیزان هستیم. 



Thirty days have September,

April , May and November ,

All the rest have thirty-one ,

Except February alone , 

And that has 28 days clear ,

And 29 in a leap year 


Leap year       سال کبیسه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۰
armin gharibi

داستان اول
A 45 year old woman had a heart attack and was taken to the hospital. While on the operating table she had a near death experience. Seeing god she asked “is my time up?” god said: “ no , you have another 43 years , 2 month and 8 days to live upon recovery. The woman decided to stay in the hospital and have a face-lift , liposuction , breast implants and a tummy tuck. She even had someone come in and change her hair color and brighten her teeth. Since she had so much more time to live , she figured she might as well make the most of it. After her last operation , she was released from the hospital while crossing the street on her way home, she was killed by an ambulance. Arriving in front of god , she demanded  , “ I thought you said I had another 42 years? Why didn’t you pull me from out of the path of the ambulance?”

God replied : “ I didn’t recognize you”

ترجمه ی این داستان 

خانم 45 ساله ای سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود خدا را دید. از خدا پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ خدا پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی شد. بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد و حتی دندانهایش را سفید کرد.

از اونجایی که او زمان بیشتری برای زندگی داشت از این رو تصمیم گرفت که بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت ببرد. بعد از آخرین عملش او از بیمارستان مرخص شد.

وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!!! وقتی با خدا روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی 43 سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
خدا پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت!

 


داستان دوم

The Loan

Two friends, Sam and Mike, were riding on a bus. Suddenly the bus stopped and bandits got on. The bandits began robbing the passengers. They were taking the passengers’ jewelry and watches. They were taking all their money, too. Sam opened his wallet and took out twenty dollars. He gave the twenty dollars to Mike. “Why are you giving me this money?” Mike asked. “Last week I didn’t have any money, and you loaned me twenty dollars, remember?” sam said. “Yes, I remember,” Mike said. “I’m paying you back,” Sam said.

ترجمه ی این داستان

قرض
دو دوست به نام های سام و مایک در حال مسافرت در اتوبوس بودند.

ناگهان اتوبوس توقف کرد و یک دسته راهزن وارد اتوبوس شدند. راهزنان شروع به غارت کردن مسافران کردند. آن ها شروع به گرفتن ساعت و اشیاء قیمتی مسافران کردند. ضمنا تمام پول های مسافران را نیز از آن ها می گرفتند. سام کیف پول خود را باز نمود و بیست دلار از آن بیرون آورد. او این بیست دلار را به مایک داد. مایک پرسید: «چرا این پول را به من می دهی؟» سام جواب داد: «یادت می آید هفته گذشته وقتی من پول نداشتم تو به من بیست دلار قرض دادی؟» مایک گفت: «بله، یادم هست.» سام گفت: «من دارم پولت را پس می دهم

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۳ ، ۲۳:۲۸
armin gharibi
Why   9   is    afraid    of   7   ?


Because    7     8  ( ate  )  9  !!!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۲:۵۸
armin gharibi

Prefix  :  letters that come at the beginning of a word and change its meaning  

پیشوند حروفی هستند که ابتدای کلمه می آیند و معنی کلمه را تغییر می دهند.


un - , ir- , il- im- all make negatives

bi- means two


Suffix : letters that come at the end of a word and change its parts of speech

پسوند حروفی هستند که در انتهای کلمه ظاهر میشوند و آدات کلمه را تغییر می دهند. یعنی اسم ، صفت ، فعل ، قید و ...)


-ment , -tion are noun makers      اسم ساز

-al , ful , -ic  are adjective makers   صفت ساز

-ly is adverb and adjective maker ... صفت و قید ساز 


مثال های بیشتر را در بخش ریشه لغات دنبال کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۰۱:۲۱
armin gharibi

برای اینکه یک لغت را راحت تر به ذهن بسپاریم  بهتر است با پسوند ، پیشوند و ریشه لغات آشنا شویم. با ما همراه باشید.


بخش ششم


circum , circle : about , around     

circumnavigate دور تا دور گیتی یا اقلیمی قایقرانی کردن

clar: clear           clarification  روشنی ، وضوح 

clud , clus : close    conclusion اختمام ، پایان ، exclusion ممانعت 

cline : lean        inclination تمایل ، شیب ، recline سرازیر شدن

contra / o : against , opposite    controversy  جدال ، ستیزه


To be continued ...



بخش پنجم


ceive , cept : take    receive  دریافت کردن  ، accept   قبول کردن

cent :  hundred        century  قرن ،  centennial   یادبود صد ساله

cerebr : brain          cerebrospinal  مربوط به نخاع و مغز  

                                cerebrate فعالیت مغزی را نشان دادن

chron : time           synchronize  انطباق زمانی داشتن  

                                chronologicalبه ترتیب تاریخی     

cide , cise : kill , cut         homicide      قتل                                            pesticide       حشره کش                                            suicide   خود کشی
                                          incisor (
ذنذان پیشین (برای کندن غذا 








بخش چهارم 


aqu : water      aquarium    اکواریوم      ،  aquarium       قنات

aud : hear         audible    سمعی ، شنیداری 

                         audience   شنوندگان

bell : war           bellicose  آماده به جنگ ، جنگجو 

                         rebel یاغی ، طغیانگر 

card : heart       cardiology  دانش قلب شناسی

                          cardiologist متخصص قلب 

cert : sure          ascertain   ثابت کردن

ceed : go           proceed  پیش رفتن    ، exceed       تجاوز کردن از



 

 


بخش سوم


anthro   :  man , humankind    anthropology   مردم شناسی

                                                   misanthrope   مردم گریز

bibl  : book                                bibliography   فهرست کتاب

                                                   bibliophile   (کتاب جمع کن (دوستدارکتاب 

graph / gram  : write               telegram  تلگراف 

phil  : like , love                        philosophy  فلسفه

tele  : far , distant                    telephone  تلفن

phone : sound                           phonology  صداشناسی





بخش دوم


miss- : wrong                      mistake  اشتباه    

                          misunderstand    اشتباه متوحه شدن 

auto- : of or by yourself    autobiography   نگارش شرح زندگی شخصی  

-graph : write         autograph   امضا      biography   زندگی نامه

bio - : life               biology  زیست شناسی

auto- : by itself without a person to operate it     

                                           automatic    خودکار

ante- : before                     antedilluvian   پیش از طوفان نوح

dilluvian : flood  سیل





بخش اول


bi- : two                  bicycle   دوجرخه  

lingu : language     bilingual  دوزبانه     

tri- : three                tricycle  سه چرخه , triangle مثلث )  سه گوش

psche : mind           psychology  روانشناسی

logy : study             

geo : earth              geology  زمین شناسی 

micro - : very small               microchip تراشه 

mate : a person who shares  something      roommate   هم اتاقی  

                                                                         teammate   هم تیمی 

                                                                         classmate  همکلاسی



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۳ ، ۰۰:۲۰
armin gharibi